دیانا خانمدیانا خانم، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

فرشته گونه ای همزاد ماه

مرغ عشق

امشب ایده جدیدی به ذهنمان رسید با رنگ دو تا طاووس یا شاید هم دو مرغ عاشق دنبال هم  سرگرم کارهام بودم که دخترم گفت:مامان ببین گل درست کردم و بیشتر از ایشون من ذوق زده شدم و مشعوف آفرین دختر مبتکر و خلاقمان که با پوسته دور پاستل گل درست کردین مرحبا ...
29 بهمن 1392

کوکو سبزی دیانایی

یه مادر نمونه مثل من که خسته شده از کار روزانه و از دختر دوسال و هشت ماهه اش می خواهد کوکو درست کند با یک پیشنهاد کوچک دیانا خانم با سرعت اومدن داخل مطبخ و داریم:   و تخم مرغها رو شکستن و بسیار با دقت: و سبزی اضافه شد: و در قالب ماکروفر پهن کردن البته بعد چرب کردن کف قالب: و بعد سی دقیقه لذیذ ترین کوکو سبزی عمرمان سرو شد ممنون دختر مهربان مامان و بابا ...
29 بهمن 1392

چهار راه

گفتم بیا چهار راه بسازیم دیانا خانم : چهار راه چیه؟ درستیدیم و خیابانهای اطرافش را شمردیم و چون چهار خیابان به یک مرکز ختم شد دریافتیم پس چهار راه همین است   و پلیس داشتیم و چراغ راهنمایی و خط عابر پیاده و پارکینگ و مدرسه و بیمارستان و ذهن خلاق دختری و داستانها.......   ...
26 بهمن 1392

چسب و رنگ

ابتدا روی کاغذ چسب میزنیم و این کندن و چسباندن کار مورد علاقه دیانا جان است سپس با رنگ بازی میکنیم و و صفایی داره این کار که برای من مادر هم شادی بخش است در ادامه دخترم چسب ها را کند و علت را درباره سفید بودن زیر چسب بیان نمود ...
21 بهمن 1392

بند اعداد

برای کسب مهارت و باز هم تکرار در شمارش ده کیسه داریم و ده عنوان اسباب بازی و در هر کیسه می شماریم و می گذاریم به تعداد و شماره آن کیسه و دختر نازنین می آویزد از بند اعداد را (از دوست خوبم الهه بابت این مطلب ممنونم)  ...
21 بهمن 1392

شعرها

دختر گل مامان و بابا تا 18 ماهگی این شعرها رو بلد بودن عزیز دلمون حسنی ما یه بره داشت یه توپ دارم گل همه رنگش خوبه تپلویم تپلو توپ سفیدم اتل و متل یک و دو و سه خرگوش من چه نازه کبوتر ناز من حسنی بی دندون شده آقا پلیسه زرنگه امام اول تا دوازدهم پاییزه و پاییزه آخ جون آخ جون رسید دوباره مهمون تو حوض خونه ما گل گل گل وا شده در دبستان آهویی دارم خوشگله عروسک خوشگل من بشین کنار دل من عروسک قشنگ من قرمز پوشیده مادر بزرگ مهربون پدر بزرگ خوش زبون اصول دین پنج بود منم بچه مسلمان سوره حمد و توحید وصلوات a b c d  چشم چشم دو ابرو (از ماه دوم بارداری دیانا اینو شنیدن) دختر ما مثل گله و متن اشعار ...
21 بهمن 1392

آرزوی این روزها خاطره فرداها

یکی از اساسی ترین دغدغه های سه سالگی دیانا خانم (عمو پورنگ) می باشد دخترمان علاقه ای بی پایان به پورنگ و سلطان و پهلوان پنبه و اخیرا نی نای نای پیدا کرده اند. البته به دلیل پاره ای عوامل بنده مخالف دیدن سی دی های پورنگ و کل برنامه هستم و فقط این علاقه را در حد دیدن آهنگها و پورنگ بازی با عروسکها و مادر خلاصه کرده ام و صد البته که از حوصله خانم گلمان هم دبدن کل برنامه دو ساعته خارج است.   در هر حال دختر بهاریم امروز یه آرزوی خود یعنی دیدن عمو و سلطان و نی نای نای و پهلوان و بگو مگو نایل گشت دخترم  امیدوارم به تمام آرزوهایی که باعث شادیت میشود برسی همه کوچولوها رو خدایا شاد شاد شاد کن.آمین ...
19 بهمن 1392